1391/11/08

"ریورساید و نگاهی به آلبوم زیارتگاه بردگان نسل نو"

نویسنده: بردیا برجسته نژاد

یک تیم آشپزی لهستانی را تجسم کنید که تازه‌ترین مواد اولیه‌ی موسیقی پراگرسیو راک را از گروه پورکوپاین تری گرفته، کمی چاشنی خشم گروه اوپت به آن اضافه کرده، آنها را در آشپزخانه‌ی حال و هوای گروه تول، روی اجاق‌گاز سازبندی گروه دریم تیتر طبخ کرده و در نهایت آن را برای‌تان با نوشیدنی قدیمی و اصیل گروه پینک فلوید سرو کرده است.

چشمانتان را ببندید و طعم آن را بچشید! این مزه‌ی جادویی، با چنان مواد اولیه و ابزار و چنین ترفند و مهارت تیم آشپزی را هرگز فراموش نخواهید کرد. بله! حدس‌تان درست است. این تیم «ریورساید» Riverside نام دارد.

قصه‌ی ریورساید بدون حضور ستاره‌ی این گروه، «ماریوس دودا» Mariusz Duda شروع شد. دو دوست متال‌باز، که هر دو اسم‌شان پیوتر و هر دو عضو گروه‌های مختلف متال و دث بودند، نزدیک‌های سال 2000 سوار ماشین بودند که پیوتری که درامر بود آهنگی از گروه مریلیون را برای پیوتری که گیتاریست بود گذاشت. بحث بر سر موسیقی پراگرسیو راک بالا گرفت و عطش این دو نفر برای تجربه‌ی این ژانر کار را به آنجا کشاند که ماجرا جدی‌تر از یک گفتگوی ساده باشد. آنها با یکی از دوستانشان که نوازنده کیبورد بود صحبت کردند، که البته قبل از انتشار اولین آلبوم کیبوردیست عوض شد، و اینگونه هسته‌ی اولیه یک گروه پراگرسیو راک شکل گرفت. اما این هسته یک ستون دیگر کم داشت، یک بیسیست. این شد که آنها با ماریوس دودا، که در آن زمان عضو گروه «زانادو» Xanadu بود، وارد مذاکره شدند و همین منجر به حضور او در گروه به عنوان بیسیست و خواننده شد. آنها توانستند اولین آلبومشان با عنوان «بیرون از خودم» Out of Myself را در سال 2003 منتشر کنند. اثری که سرآغاز معجزه‌ای به نام ریورساید بود. آلبومی که امروزه از آن بعنوان بهترین "اولین آلبوم" یک گروه پراگرسیو راک یاد می‌شود.

ریورساید Riverside

آنها تبدیل شدند به یک گروه غافلگیرکننده‌ی لهستانی که توانسته بود با همان اولین آلبوم از مرز کشورش بگذرد و جهانی شود. آنها تجلی موسیقی پراگرسیو راک بودند. ترکیبی از همه‌ی اسطوره‌ها و متفاوت با تمام‌شان. موسیقی آنها پر از ریزه‌کاری‌های حیرت‌انگیزی بود که وقتی با صدای آسمانی ماریوس دودا همراه می‌شد، حال و هوای روحانی و ویژه‌ای به خود می‌گرفت. اولین آلبومشان، بیرون از خودم، اولین آلبوم از سه گانه‌ا‌ی بود که با دو آلبوم «سندروم زندگی دوم» Second Life Syndrome و «حرکت سریع چشم» Rapid Eye Movement کامل شد. آلبوم چهارم آنها با عنوان «کیفیت بالای بعد از میلاد مسیح» Anno Domini High Definition، که به وضوع از حال و هوای سه گانه‌ی «واقعیت رویا» Dream Reality بیرون آمده بود، توانست در چارت لهستان رتبه اول را تصاحب کند.

حالا که سابقه‌ی این گروه از 10 سال گذشته است، به تازگی پنجمین آلبومشان با عنوان «زیارتگاه بردگان نسل نو» Shrine of New Generation Slaves منتشر شده که بیش از هر چیز نشان‌دهنده‌ی تحول بزرگی در موسیقی آنهاست. این آلبوم با مدت زمان 51 دقیقه، شامل هشت آهنگ رسمی‌ست که در نسخه‌ی محدود (Limited Edition) با یک سی‌دی دیگر، شامل یک آهنگ 22 دقیقه‌ای، همراه است. طرح روی جلد این آلبوم، مانند تمام آثار گذشته‌ی ریورساید، کاری‌ست از «ترویس اسمیت» Travis Smith، هنرمندی که بارها طرحهایش را روی جلد آلبوم‌های آناتما، اوپت و کاتاتونیا و گروه‌های دیگر موسیقی راک و متال دیده‌ایم. جالب است بدانید عنوان آلبوم حسابی طرفداران این گروه را به وجد آورده است. حروف اول کلمات را که کنار هم بگذارید واژه‌ی «آهنگها» Songs بدست می‌آید و همین کافی‌‎‌ بوده که دوستداران پر و پا قرص ریورساید ده‌ها تحلیل هنری و فلسفی از آن بیرون بکشند. درست مثل خود من! که وقتی چهارمین آلبوم ریورساید با مدت زمان 44 دقیقه و 44 ثانیه منتشر شد آن را تصادفی نمی‌دانستم!

پک آلبوم زیارتگاه بردگان نسل نو از ریورساید

آغازگر آلبوم، «برده‌ی نسل نو» New Generation Slave، حیرت‌انگیز است. چیزی که می‌شنوید باورکردنی نیست. معلوم نیست ماریوس دودا بلوز می‌خواند یا گاسپل! شروع ویرانگر به همراه ناله‌های ماریوس دودا به اندازه‌ی نصف آهنگ به طول می‌انجامد. عنوان آلبوم و اسم این آهنگ را یک بار دیگر مرور کنید: «برده‌ی نسل جدید». آهنگ به فضای تیره و تاری می‌پردازد که برده‌داری در آن به شیوه‌ای نوین ظهور کرده است. دودا ناله سر می‌دهد. درست مانند سیاه‌پوستانی که فریاد اعتراضشان زمانی به زبان موسیقی بود. او می‌خواند: «من با ترس و گریه قدم به این دنیا گذاشتم. به گمانم تولد زخم بزرگی بر فکر و احساسم زده است. حالا با دستانم پنبه می‌چینم و می‌خوانم: من خوشحالم و هر کاری دلم بخواهد می‌کنم. اما صدای من شکسته  و من کم‌کم از آواز خواندن و همه‌ی آدم‌ها متنفر می‌شوم. مادرم به من گفت پسر خوبی باش، سخت کار کن و آقای خدا را دوست بدار. حالا من هر یکشنبه دروغ می‌گویم و به دلیلش فکر می‌کنم. خدای بزرگ! حرف دیگری برای گفتن ندارم. لطفاً اینگونه به من نگاه نکن. حقیقت این است که من مردی آزاد هستم، اما نمی‌توانم از زندگی لذت ببرم» دودا یکی از بهترین آوازهایش را پیاده می‌کند. آنقدر این مقدمه فوق‌العاده است که نیمه‌ی دوم آهنگ حتی زیادی و اضافی بنظر می‌رسد.

دومین آهنگ، «عمق خودفریبی» The Depth of Self-Delusion، باز هم برده‌داری را، اینبار به شکل دیگری، نشان می‌دهد. دودا می‌خواند: «من می‌توانم برای همیشه در سرزمین تو یک خارجی باقی بمانم. آجر پس از آجر، در نهایت چهاردیواری را خواهم ساخت. می‌توانی من را آنجا پیدا کنی که آرام و بدون هیچ تظاهری استراحت می‌کنم. اینجا جایی‌ست که من خواهم ماند» بله درست حدس زده‌اید. این می‌تواند یک کانسپت آلبوم (Concept Album) با رویکردی به استثمار انسانها در دنیای امروزی باشد. این آهنگ شباهت زیادی به ریورساید قدیم دارد. چیزی که می‌تواند شوک ناشی از آهنگ اول را تا حدودی کم کند.

آلبوم زیارتگاه بردگان نسل نو از ریورساید

آهنگ بعدی، «لمس آدم مشهور» Celebrity Touch، شجاعانه‌ترین انتخاب برای اولین سینگل این آلبوم است. این آهنگ هیچ ارتباطی به ریورسایدی که می‌شناسیم ندارد. اینجا متفاوت‌ترین آهنگ آلبوم برای معرفی زودهنگام آن انتخاب شده است. هنوز دو هفته مانده بود که سال 2012 تمام شود این آهنگ منتشر و ویدئوی آن یک ماه بعد (یعنی یک هفته پیش) پخش شد. اصلا معلوم نیست اینجا چه خبر است! چیزی که می‌شنوید یک کلاسیک راک اصیل است، چیزی شبیه گروه دیپ پرپل و یا حتی گروه کانزاس! اگر دقت کنید می‌توانید در آن میان کمی پورکوپاین تری هم پیدا کنید. و جالبتر آنکه انگار در انتهای آهنگ گروه پینک فلوید در گیتاریست ریورساید حلول کرده باشد! این آهنگ هم در همان راستا از استثمار انسان به دست رسانه‌ها می‌گوید و ویدئوی این آهنگ هم همین ماجرا را به زیبایی نمایش می‌دهد. در جایی از آهنگ می‌شنویم «در مرکز توجه تلویزیون و مجلات پر زرق و برق، زندگی خصوصی من کاملا عمومی‌ شده است. من همه چیز می‌فروشم. روزها کوتاهتر می‌شوند و آنها به زودی فراموشم خواهند کرد» در این آهنگ خیلی چیزها ریورسایدی نیست. همان چند ثانیه سولوی کیبورد در زمان 1:20 برای فهمیدن این موضوع کافی بنظر می‌رسد.

آلبوم زیارتگاه بردگان نسل نو از ریورساید

به آهنگ «ما به خود عادت داشتیم» We Got Used to Us می‌رسیم، یعنی به ساده‌ترین آهنگ این آلبوم. پیانو غمگین و دلشکسته است، بیس گیتار دلبری می‌کند و گیتار لب پایینش را گاز می‌گیرد. این آهنگ نقش «بلد» Ballad (آهنگ عاشقانه) را در این آلبوم ایفا می‌کند که البته اگر صدای جادویی ماریوس دودا را نداشت، می‌توانست به یک پاپ راک معمولی تنزل پیدا کند. آهنگ پنجم، «حس شبیه سقوط» Feel Like Feeling کاملاً دهه هشتادی شروع می‌شود و به همین شکل جلو می‌رود. حواستان به سولوی پر از افکت گیتار در انتهای آهنگ باشد. آهنگ بعدی، «محروم» Deprived هم چیز غریبی‌ست. انگار هیچ چیزی سر جای خودش نیست. توجه ویژه به نقش کیبورد در این آهنگ داشته باشید که معلوم نیست چرا اینقدر در تمام این آلبوم پررنگ شده است. سولوی ساکسیفون را در انتها لحاظ کنید که می‌تواند عاملی باشد برای دوباره از اول گوش کردن این آهنگ. دودا هم در این آهنگ با صدایش نقش یک ساز را بازی می‌کند.

«زیارتگاه پله‌برقی» Escalator Shrine، طولانی‌ترین آهنگ آلبوم، در ابتدا می‌خواهد کمی ادای راک را در بیاورد، اما در واقع ماهیتش بیشتر بلوز است. دودا خارق‌العاده ظاهر می‌‌شود. معلوم نیست راک می‌خواند یا بلوز، جز می‌خواند یا حتی سوئینگ! این آهنگ طیف گسترده‌ای از ژانرها را در بر دارد. درست است که با بلوز شروع می‌شود، اما در میانه به کلاسیک راک می‌رسد. کمی به سازها توجه کنید. پادشاه این آهنگ، کیبورد، قلمروش را بر روی بیس گیتار بنا کرده است. دقت کنید به انتهای دقیقه‌ی چهارم که کیبورد افسارگسیخته برای‌تان قشون کشی می‌کند. اصلا مدت زمان طولانی آهنگ این فرصت را به تمامی سازها داده که آزادانه خودنمایی کنند. تنوع در ریتم و ملودی و تمپو باعث شده آهنگی که می‌شنوید شما را یک لحظه هم رها نکند و این خصلتی‌ست که شما را به یاد کارهای پورکوپاین تری می‌اندازد. و در نهایت «قطعه‌ی آخر» Coda، کوتاهترین ترک آلبوم، آنقدر کوتاه است که آنرا به سختی می‌توان یک آهنگ به حساب آورد. صدای دودا به همراه گیتار آکوستیک رویایی‌ترین پایان را برای آلبومی می‌سازد که کم از شاهکار ندارد.

ریورساید Riverside

نسخه‌ی محدود آلبوم یک سی‌دی دیگر نیز به همراه دارد، حاوی یک آهنگ 22 دقیقه‌ای به نام «جلسه‌ی شب» Night Session. این آهنگ تمایل ریورساید به موسیقی اکسپریمنتال، الکترونیک، داون تمپو و تا حدی امبینت را نشان می‌دهد. تجربه‌ای که با وجود اینکه آنقدر جدی نیست که در نسخه‌ی اصلی آلبوم جا بگیرد، اما آنقدر هم شوخی نیست که بتوان از انتشارش گذشت. با وجود آنکه کمی این آهنگ در بعضی قسمتها شبیه آثار «لونتیک سول» Lunatic Soul، یعنی پروژه‌ی انفرادی ماریوس دودا، می‌شود اما بنظر می‌رسد ریورساید قصد دارد با این آهنگ در یک سی‌دی فرعی سلیقه و ذائقه‌ی طرفدارانشان را نسبت به این ژانر بسنجند. این آهنگ در دو ترک قرار گرفته است. ترک اول پهلو می‌زند به موسیقی داون تمپو و چیل آوت. یک ریتم مشخص رفته رفته کاملا می‌شود تا شما را تحویل سولوی ساکسیفون ابتدای ترک بعدی بدهد. این دومین شجاعت ریورساید در این آلبوم است (اولی همان سینگل لمس آدم مشهور بود). او حالا تمام بزرگان را کنار گذاشته، یک ساکسیفون دستش گرفته و به ملاقات ریدیوهد رفته، تا حدی که اگر به دقیقه چهارم ترک دوم دقت کنید صدای دودا را می‌شنوید که رنگ تام یورک به خود گرفته است. دو سه دقیقه پایانی را هم بگذارید برای موسیقی امبینت که این آهنگ را به اتمام برساند.

جدیدترین آلبوم ریورساید کلکسیونی از ژانرها را در خود دارد: جز و بلوز، هارد راک و کلاسیک راک، پراگرسیو راک و پراگرسیو متال، الکترونیک و داون تمپو. همه‌ی آنها به شکلی در یک مجموعه جمع شده‌اند که یک کل واحد را می‌سازند بدون آنکه حضورشان در کنار هم آزار دهنده باشد. ماریوس دودا با صدایش جادو می‌کند و در کنار آن یکی از بهترین اجراهای بیس گیتار زندگی‌اش را ارائه می‌دهد و با شهامت کامل در بخشهای متعددی از آلبوم از بیس گیتار به عنوان ساز اصلی استفاده می‌کند. ریورساید نشان داده که تمایلی به ثابت ماندن و درجا زدن ندارد و از تجربه‌ی فضاهای ناشناخته استقبال می‌کند. تجربه‌ای که مطمئنا طرفدارانشان نیز از آن لذت خواهند برد.

دیدگاه خود را وارد کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

پست‌های مرتبط

Post
استیون ویلسون و کنسرت استانبول
1395/02/25

دختر چهره‌ی معصوم و لبخند زیبایی داشت. پوستش تیره بود، موهای فرفری‌ بلندش را می‌کشید تا پشت سرش و با یک کش ساده می‌بست. تمام اینها اما غم و درد او را پنهان نمی‌کرد. مادرش را وقتی فقط 11 سال داشت از دست داده بود. 16 سال داشت که مدرسه را ترک و کار را آغاز کرد. چندین شغل عوض کرد تا اینکه شرایط به شکلی رقم خورد که در 36 سالگی، یعنی سال 2001، پدر و چهار خواهر بزرگترش را ترک کرد و به یکی از انجمن‌های مبارزه با خشونت پناه برد.

Post
استیون ویلسون و بررسی آلبوم چهار و نیم
1394/03/11

تا به امروز و در طی این ده سال آنقدر از «استیون ویلسون» Steven Wilson نوشته‌ام که هم خواندنش در مقدمه‌ی این پست برای شما خسته کننده است و هم نوشتنش برای من تکراری. استیون ویلسون، ستاره‌ی بی‌بدیل آسمان موسیقی پراگرسیو راک حال حاضر دنیا، هنرمند 48 ساله‌ی انگلیسی، مغز متفکر گروه‌ها و پروژه‌های مختلف است.

Post
پینک فلوید و نگاهی به آلبوم رودخانه‌ی بی‌پایان‌
1393/08/28

پینک فلوید، پرآوازه‌ترین و یکی از تاثیرگذارترین گروه‌های تاریخ موسیقی راک است. برای همین شاید صحبت از سابقه‌ی آنها، هنرشان و مسیری را که طی کرده‌اند تا به اینجا رسیده‌اند ضرورتی نداشته باشد. شاید بهتر باشد بجای مقدمه چینی‌های معمول قبل از آنکه بخواهیم به انتشار جدیدترین آلبوم گروه انگلیسی پینک فلوید بپردازیم، کمی در مورد تاریخچه‌ی اعضای تشکیل دهنده‌ی آن و روابطشان حرف بزنیم.

Post
الن پارسونز پراجکت و معرفی آلبوم دفاع سیسیلی
1393/01/21

می‌خواهم برای‌تان داستان جالبی از انتشار یک آلبوم را تعریف کنم! گروه «الن پارسونز پراجکت»The Alan Parsons Project یکی از آن پروژه‌های تکرارنشدنی موسیقی در ژانر آرت راک و پراگرسیو است. این گروه با مرکزیت دو اعجوبه به نامهای الن پارسونز و اریک ولفسان فعالیت خود را در سال 1975 آغاز کرد و با کمک و همکاری بیش از 30 هنرمند مطرح آن زمان توانست تبدیل به یکی از موفق‌ترین پروژه‌های دهه هفتاد و هشتاد انگلستان شود.

Post
آر پی دبلیو ال و انتشار لایو آلبوم یک نمایش فراتر از انسان و زمان
1392/08/19

در سال 1997 چهار موزیسین گرد هم آمدند، حرف اول اسم‌شان را کنار هم گذاشتند و گروهی را پایه‌گذاری کردند که در ابتدا قصدشان کاور کردن آهنگ‌های پینک فلوید بود، اما امروز یکی از بهترین گروه‌های پراگرسیو راک آلمان به حساب می‌آیند.

Post
دوین تاونسند و انتشار لایو آلبوم سیرک شبکیه
1392/08/19

دیوانه‌ای به اسم «دوین تاونسند» Devin Townsend که یک هنرمند صاحب‌نام کانادایی‌ست، تصمیم گرفت در سال 2012 و در شهر لندن، 20 سال فعالیت هنری خود را در قالب یک اجرای یک شبه به روی صحنه ببرد.

Post
لانگ دیستنس کالینگ و انتشار آلبوم طغیان درون
1391/12/16

در این چند سال پست راک به دلیل برخی ویژگی‌ها به شدت مورد توجه موزیسین‌های جدید قرار گرفته است و به طبع آن از در و دیوار گروه‌های پست راک بر روی زمین پهناور موسیقی می‌ریزند؛ طوری که دیگر نمی‌توان گفت مثل قارچ گروه پست راک می‌روید، بلکه باید گفت قارچ‌ها مانند گروه‌های پست راک سبز می‌شوند!

Post
استیون ویلسون و نگاهی به آلبوم زاغکی که از خواندن سر باز زد
1391/11/03

آنقدر از استیون ویلسون گفته‌ام که هر حرف جدیدی یکی از همان حرفهای قدیمی‌ست. مرد همه فن حریف دنیای موسیقی، در 46 سالگی و در آستانه‌ی 30 ساله شدن دوران فعالیت هنری‌اش، آنقدر تجربه‌های گوناگون در کارنامه‌ موسیقی خود دارد که نه تنها می‌توان از او به عنوان یک جریان‌ساز نام برد، بلکه حالا او خودش تبدیل به یک جریان شده است.

Post
آرکایو و نگاهی به آلبوم با ما تا وقتیکه بمیری
1391/06/02

بالاخره جدیدترین ساخته‌ی «آرکایو» Archive با عنوان «با ما تا وقتیکه بمیری» With Us Until You’re Dead چند روز زودتر از زمان انتشار رسمی در فضای اینترنت پخش شد. آرکایو را می‌توان یکی از بی‌ثبات‌ترین گروه‌های موسیقی از لحاظ ژانر دانست.

Post
راش و نگاهی به آلبوم فرشته‌های کوکی
1391/03/16

اگر بگوییم گروه کانادایی «راش» Rush یکی از هیولاهای تاریخ موسیقی راک و متال است، بیراه نگفته‌ایم. سابقه‌ی 40 ساله‌ی این گروه و برگزاری تورهای عظیم و خلاقانه‌شان باعث شده که هر سه عضو اصلی گروه و ترکیبشان در قالب راش بدل به یکی از تاثیرگذارترین‌های تاریخ موسیقی راک و متال بشوند.

Post
قطارها، دخترکان و قاتلین، نوشته‌ای بر کنسرت استیون ویلسون در بروکسل
1391/02/30

درون مکعب بتنی آکوستیک سالن AB بروکسل و در حضور مردمانی که منتظر آغاز کنسرت در گوشه و کنار آواره‌اند و دستگاه‌های مخوف پخش غول‌آسا و حتی آویزان از سقف، پرده‌ی نمایش بسیار نازکی از سقف آویزان است که بین صحنه و تماشاگران را مرز انداخته، تا بر آن تصویر پخش کنند.

Post
شاعرانه‌ی عقیم گیلاس‌ها، نوشته‌ای بر کنسرت آناتما در بلژیک
1391/02/28

قبل از آنکه کسی به محل برگزاری کنسرت بیاید، من آنجا بودم. روبرویم و در محوطه یک جفت درخت گیلاس تازه گل‌داده‌ای بود که به بهانه‌ی باد، تن تراشیده‌ی خرامیده‌اش را اغواگری می‌کرد. عبای کلمات فارسی به خود پیچیده، درخت را می‌نوشتم. همان درخت که ناگهان دنی کاوانا پیدایش شد و بازیگوشانه سوژه‌ی عکاسی‌اش‌ کرد.

Post
فلایینگ کالرز و انتشار اولین آلبوم‌شان
1391/02/16

مایک پورتنوی یکی از خارق‌العاده‌ترین درامرهای حال حاضر دنیاست. او به مدت 25 سال یکی از اعضای اصلی گروه «دریم تیتر» Dream Theater بود و جدا از درامز، در کنار جان پتروچی شش آلبوم این گروه را تهیه کرد و لیریکس هم برای آنها نوشت.

Post
او اس آی و نگاهی به آلبوم رعد آتش‌افروز
1391/01/09

گروه آمریکایی «او اس آی» OSI از آن دست گروه‌هایی‌ست که نمی‌توان آن را زیاد جدی گرفت! اعضای گروه هر کدام بیشتر از آن چیزی که برای OSI وقت بگذراند، درگیر پروژه‌های شخصی و فعالیت‌های جنبی خودشان هستند.

Post
آناتما و نگاهی به آلبوم سیستم‌های آب و هوایی
1390/12/23

یک ماه زودتر از آن چیزی که انتظار می‌رفت آخرین آلبوم «آناتما» Anathema به دست طرفدارانش رسید. حالا آناتما بعد از یک خواب هفت ساله در سومین سال پیاپی اثر تازه‌ای را منتشر می‌کند: سه مجموعه در سه سال و این اتفاق چیز جدیدی در سابقه‌ی گروه نیست.

Post
استیون ویلسون و نگاهی به آلبوم رحمت برای غرق شدن
1390/07/02

باور کنید که «استیون ویلسون» Steven Wilson یک ومپایر است! مگر می‌شود که چنین مهارت و تجربه‌ای در یک آدم 43 ساله بگنجد؟ و البته این را هم بگویم که اگر جایی شنیدید هر روز زندگی ویلسون 48 ساعت دارد تعجب نکنید! او یک شاهکار در موسیقی پراگرسیو راک دارد به اسم پورکوپاین تری و در کنارش همزمان چهار پروژه‎‌ی دیگر را در کنار فعالیت انفرادی‌اش پیش می‌برد.

Post
اوپت و نگاهی به آلبوم میراث
1390/06/15

احتمالا شما هم با من هم عقیده باشید که «اوپت» Opeth یکی از نوابغ موسیقی پراگرسیو راک حال حاضر دنیاست. این گروه سوئدی که در سال 1990 توسط مایکل اکرفلت تاسیس شد با اولین آلبومش، «ارکید» Orchid در سال 1995 با قدرت و اقتدار تمام وارد دنیای بی‌ربط موسیقی بلک متال و دث متال شد، بطوریکه تحسین منتقدین را به شدت بر انگیخت.

Post
آناتما و انتشار مجموعه‌ی سقوط عمیق‌تر
1390/06/11

فقط یک سال از انتشار آلبوم جنجالی «اینجا هستیم چون اینجا هستیم» We’re Here Because We’re Here گذشته است که «آناتما» Anathema برای بار دیگر طرفداران خود را غافلگیر می‌کند.

Post
لونتیک سول و انتشار آلبوم لونتیک سول 2
1389/08/04

ماریوس دودا، یکه و تنها، بعنوان پرچمدار شاخه‌ای از موسیقی پراگرسیو راک اروپایی شناخته می‌شود و بواسطه نوع ترانه‌ها، ملودی‌ها، استفاده از سازها و نوع و شیوه‌ی خوانندگی، موفق شده شهرت فراوانی در موسیقی راک و متال بدست بیاورد.

در حال بارگزاری..