.jpg)
- تاریخ: 1391/01/09
- 0 دیدگاه
- برچسبها: او اس آی , پراگرسیو راک , osi , progressive rock ,
"او اس آی و نگاهی به آلبوم رعد آتشافروز"
نویسنده: بردیا برجسته نژاد
گروه آمریکایی «او اس آی» OSI از آن دست گروههاییست که نمیتوان آن را زیاد جدی گرفت! اعضای گروه هر کدام بیشتر از آن چیزی که برای OSI وقت بگذراند، درگیر پروژههای شخصی و فعالیتهای جنبی خودشان هستند.
جیم متئوس (گیتاریست، بیسیست، نوازنده کیبورد و برنامهریز) عضو اصلی گروه «فیتس وارنینگ» Fates Warning است که بصورت جداگانه با خوانندهی سابق این گروه، جان آرش، نیز همکاری میکند. کوین مور (خواننده، ترانهسرا، نوازنده کیبورد و برنامهریز) بعد از آنکه از «دریم تیتر» Dream Theater جدا شد، تمام وقتش را به پروژهی انفرادی مشهورش «کروما کی» Chroma Key اختصاص داده است. این دو نفر وقتی میخواهند در قالب OSI اثر تازهای را منتشر کنند، از فاصلهی دور و فقط از طریق ایمیل تبادل اطلاعات میکنند، آهنگها را میسازند، نظر یکدیگر را میپرسند، بخش مربوط به خودشان را ضبط میکنند، تایید یکدیگر را بر سر قطعات ضبط شده میگیرند و بعد از میکس آلبوم جدیدشان را به بازار میدهند. این در حالیست که در آثار اخیرشان، گوین هریسون (درامر گروه «پورکوپاین تری» Porcupine Tree) هم بخش مخصوص به خودش را جداگانه ضبط میکند و برای آنها میفرستد. آنها یک گروه تکه و پاره هستند که هر کدامشان هزار مشغلهی جدا از OSI دارند.
اما، گروه آمریکایی OSI از آن دست گروههاییست که باید آن را کاملاً جدی گرفت! آثار آنها نشانهی نهایت ذوق و خلاقیت در موسیقی پراگراسیو راک است. هر دو عضو گروه آنقدر در مسئولیتی که بر عهده دارند کارآمد و خبرهاند که حاصل جمع آنها چیزی معادل چند برابر اکثر گروههای این ژانر از آب در آمده است. چیزی که میشنوید خارقالعاده و استثناییست. شما ترکیبی منحصر بفرد از موسیقی پراگرسیو متال و الکترونیک را میشنوید که به اعتقاد کوین مور در اصل دشمن یکدیگرند. پروسهی ساخت آلبومها همیشه یکسان است: متئوس ریفهای گیتار را ضبط میکند و برای مور میفرستد، مور آنها را ویرایش میکند، کمی به آن کیبورد اضافه میکند و بر میگرداند، متئوس دستی به سر و روی آن میکشد و در همین بین مور مشغول سرودن ترانهی مناسب میشود. متئوس به قطعهی مورد نظر دوباره کیبورد اضافه میکند و هر دو نفر با درج نظراتشان در مورد درامز، آن را برای درامر (این اواخر یعنی هریسون) میفرستند و ماحصل آن به پیش مور بر میگردد تا آواز را بخواند و آهنگ را جمع کند. نتیجه، با وجود تمام این فاصلهها، چیزی از آب در میآید که حیرتزدهتان میکند.
دیروز به طور رسمی چهارمین آلبوم این گروه با عنوان «رعد آتشافروز» Fire Make Thunder منتشر شد. فرمول همیشگی زمانبندی گروه این بار هم رعایت شده و مانند تمام آثار گذشته آلبوم جدید نیز پس از گذشت سه سال از اثر قبلی به بازار آمده است. پروسه آهنگسازی و ضبط آلبوم همان چیزیست که در بالا به آن اشاره کردم، با این تفاوت که در نهایت هر دو نفر به استودیویی در جامائیکا رفتند و آلبوم را آنجا میکس کردند (البته این جامائیکا با آن کشور جامائیکا فرق دارد! این اسم شهری در ایالت آیوا آمریکاست). اینبار هم مانند سه آلبوم قبلی تهیهکننده خودشان دو نفر، جیم متئوس و کوین مور، هستند. اما تفاوت در اینجاست که برای اولین بار، پس از انتشار سه آلبوم با کمپانی اینساید آوت، آلبوم جدید تحت پوشش متال بلیدز رکوردز منتشر شده است.
آلبوم با «جنگ سرد» Cold War شروع میشود، بهترین چیزی که میتواند نفستان را در سینه حبس کند. ماجرای آهنگ به سالها قبل بر میگردد. در آن زمان سیستمی در آمریکا وجود داشت با عنوان EBS به معنی سیستم رسانهای اضطراری که مسئولیتش هشدار به سراسر کشور در مواقع حساس بود. 20 فوریه 1971، ساعت 9:33 این سیستم بصورت اشتباهی پیغام حملهی اتمی به آمریکا را پخش کرد و 40 دقیقه زمان صرف شد تا بتوانند این پیغام اشتباه را تصحیح کنند. در این بین تعداد زیادی از ایالتهای آمریکا پیام را دریافت نکردند، تعدادی هم آن را نادیده گرفتند و بقیه هم هیچ اقدام مشخصی برای مقابله با آن انجام ندادند. این مساله بصورت یک افتضاح در سیستم امنیتی آمریکا تا مدتها مورد انتقاد شدید مردم قرار گرفت. حالا OSI در اولین آهنگ از آلبوم جدیدش این اتفاق را دستمایه قرار داده و با گنجاندن قطعاتی از نوار رادیویی هشدار همان موقع (که کامل آن را می توانید در یوتیوب بشنوید) بهترین شروع را برای آلبوم رقم میزند. لازم نیست لیریکس را متوجه شوید تا آن حس را تجربه کنید. خود آهنگ و اجرای کوین مور به اندازه کافی دلهره را در وجودتان ایجاد میکنند. جنگ سرد به مدت بیش از هفت دقیقه بلندترین اثر این آلبوم (به جز آخرین آهنگ) است، یعنی شما با یک شروع (و از سمت دیگر با یک پایان) طرف هستید که طولانیتر از آهنگهای میانی آلبوم است. «نگهبانان» Guards ریتم ملایمتر و مهربانتری دارد، هرچند همچنان لیریکس ارتباطش را با ماجرای آهنگ اول حفظ کرده است. این ماجرا تا آخر آلبوم تکرار میشود و شما از هنرمندی و جسارت ارتباط کلامی آهنگها با یکدیگر لذت خواهید برد.
«نفرین سرخپوستی» Indian Curse، با حداقل حضور درامز، اگر آمادگیاش را داشته باشید میتواند اشکتان را در آورد. چیزی که کمتر در آثار قبلی OSI شاهدش بودیم. چهارمین آهنگ، «دعای دشمن» Enemy Prayer، تنها آهنگ بدون کلام آلبوم و تنها اثریست که گوین هریسون (درامر مهمان) نیز در ساخت آن دخالت داشته است. هرچند اگر این آهنگ با کلام همراه میشد، نتیجه میتوانست اثر بهتری از آب در بیاید، اما همین هم به اندازه کافی جذاب و دوستداشتنی است. «باد زوزه نخواهد کشید» Wind Won’t Howl به شکل حیرتانگیزی شما را به یاد «ترمینال» Terminal و «رادیولوژی» Radiologue از آلبوم «خون» Blood میاندازد. بنظر میرسد این ملودی و ریتم در ذهن این دو نفر چنان ریشه کرده که مدام به اشکال مختلف خودش را به رخ میکشد و البته هر بار هم عالی از آب در میآید. «رئیس بزرگ 2» Big Chief II از آن آهنگهاست که چندان بود و نبودش در آلبوم حس نمیشود، نه بخاطر اینکه کوتاهترین اثر این مجموعه است، بلکه بخاطر اینکه حرف خاصی برای گفتن ندارد و بیشتر بنظر میرسد آنجا گذاشته شده تا فاصلهای بین آهنگ قبل و بعدش ایجاد کند.
در آخر با شاهکار آلبوم، «مرد نامرئی» Invisible Man، طرف هستید. بلندترین آهنگ آلبوم که چندین بار با عوض کردن فضا، فضای شما را نیز عوض میکند. این از آنهاست که هر چیزی که بخواهید در آن پیدا میشود: پراگرسیو، الکترونیک، تریپ هاپ، ریفهای سنگین، ملودی آرام، راک، متال، پینک فلوید، پورکوپاین تری، و در نهایت مجموعهای از همه چیز که به زیبایی در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند. شاید در ابتدا مدت زمان 10 دقیقه آن کمی شما را به شک بیاندازد، اما در نهایت این همان آهنگیست که لازم است بارها آنرا بشنوید.
رعد آتشافروز یک اثر خارقالعاده است، اما کمی هم باید انصاف به خرج داد. این آلبوم چیزی نیست که بتواند کسی را جذب OSI کند. من و شمایی از آن لذت خواهیم برد که این گروه را مدتهاست میشناسیم. آهنگها، هر کدامشان، یک چیزی کم دارند و آن قدرت جاذبهایست که هر هنرمندی برای آنکه جذبش شوید به آن نیاز دارد. بگذارید این مثال را بزنم: این آلبوم مانند یک سیگار برگ کوبایی درجه یک است که فقط در صورتیکه سیگاری باشید از کشیدنش لذت میبرید. در غیر اینصورت چیزی به جز سرفه عایدتان نمیشود. باز هم فکر کنم لازم است بیشتر توضیح بدهم! این آلبوم معیارهای جذب طرفدار جدید را ندارد. کسی که OSI را نمیشناسد از روی آن به سادگی رد میشود و به یک «بدک نیست» اکتفا میکند. حرف آخر اینکه: اگر مثل من طرفدار OSI هستید، از شنیدن این آلبوم لذت فراوان خواهید برد. اما اگر آنها را نمیشناسید، توصیه میکنم اول آلبومهای قبلیشان را بشنوید و بعد به سراغ آخرین اثرشان بروید.
دیدگاه خود را وارد کنید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.