1394/11/03

"دیوید بویی و بررسی آلبوم ستاره‌ی سیاه"

نویسنده: بردیا برجسته نژاد

خودت را آماده کرده‌ای تا در مورد آخرین اثر هنرمندی که یکی از شاخص‌ترین چهره‌های موسیقی حال حاضر دنیاست چیزی بنویسی، در مورد آخرین اثر اسطوره‌ای که نزدیک به دو دهه از عمرت را طرفدار محکم و سفت و سختش بوده‌ای، آنقدر خودت را در برابرش کوچک دیده‌ای که چندین روز فقط بخوانی و گوش کنی و بگردی و آلبوم را بالا و پایین کنی.

بخوانی و بگردی تا شاید شهامت نوشتن چند خطی را بدست آوری، و بعد، با خبر شوی که چند ساعت پیش، دو روز پس از تاریخ رسمی انتشار آلبوم، یعنی دو روز پس از تولد 69 سالگی‌اش، در جدال با سرطان کبد مغلوب شده و از دنیای ما رفته است، و اینکه ندانی این پارگراف لعنتی را که شروع کرده‌ای، چطور باید تمامش کنی. بیایید فرض را بر این بگذاریم که دیوید بویی، گرگ موسیقی و زیگی استارداست افسانه‌ای، همچنان زنده است و اینطور تصور کنیم که او در سن 69 سالگی، پس از 54 سال فعالیت هنری، بازنشسته شده و یک گوشه‌ی آرامی پیدا کرده، لم داده و استراحت می‌کند.

عکس آلبوم ستاره‌ی سیاه از دیوید بویی

از واقعیت تا روز بعد

از سال 2003 که دیوید بوئی آلبوم «واقعیت» Reality را منتشر کرد، تا 10 سال هیچ کار جدیدی از او شنیده نشد. سکته‌ی قلبی او در سال 2004 او را خانه‌نشین کرد و حتی پاپاراتزی‌ها هم فقط زندگی معمولی، بدون برگزاری تور، بدون میل به کار جدید را گزارش می‌کردند. همه می‌گفتند که دیوید بویی بدون آنکه اعلام عمومی کند خود را بازنشسته کرده و دیگر قرار نیست از او اثر تازه‌ای بشنویم. تا اینکه در تاریخ هشتم ژانویه سال 2013، همزمان با تولد 66 سالگی‌اش، آهنگ «حالا ما کجا هستیم؟» Where Are We Now? بعنوان اولین سینگل از آلبومی که دو ماه بعد از آن منتشر شد، طرفداران این هنرمند را ذوق زده و دنیای موسیقی را غافلگیر کرد. آلبوم «روز بعد» The Next Day توانست دیوید بویی را بعد از 20 سال دوباره به صدر جدول انگلستان بازگرداند، نقدهای مثبت را تصاحب و جوایز گوناگون را درو کند و نام او را دوباره سر زبان‌ها بیاندازد. دیوید بویی برگشته بود، با اقتدار کامل!

دیوید بویی David Bowie

تولد یک ستاره‌ی سیاه

دیوید بویی کمی پس از انتشار آلبوم «روز بعد» The Next Day نوشتن آهنگها را برای آلبوم بعدی خود آغاز کرد و در نهایت اواسط سال 2014 برای ضبط آن وارد استودیو شد. دو آهنگ از این آلبوم، «سو (یا در فصلی از جنایت)» Sue (Or in a Season of Crime) و «افسوس که او یک فاحشه بود» Tis a Pity She Was a Whore، که در استودیوی خانگی‌اش بصورت دمو ضبط شده بود، در تاریخ هفدهم نوامبر 2014 در قالب واینیل منتشر شد و یک روز پس از آن آهنگ سو (یا در فصلی از جنایت) در مجموعه‌ای حاوی سه سی‌دی با عنوان «هیچ چیز تغییر نکرده» Nothing Has Changed، که بهترین‌های دیوید بویی را شامل می‌شد، بعنوان اولین ترک در اولین سی‌دی قرار گرفت. طبق اظهار تونی ویسکانتی، تهیه‌کننده‌ای که از سال 1969 تا به حال با دیوید بویی همکاری داشته، دیوید بویی از آلبوم سال 2015 رپری که به تازگی مشهور شده بود، یعنی کندریک لمار و همچنین از آثار گروه الکترونیک اسکاتلندی بوردز آو کانادا و گروه اکسپریمنتال تریپ هاپ آمریکایی دث گریپس برای ساخت این اثر الهام گرفته است. طرح روی جلد آلبوم نیز، که شامل یک ستاره‌ی بزرگ سیاه رنگ در پس زمینه‌ی سفید، به همراه پنج ستاره‌ی نصفه و نیمه در پایین، است تداعی کننده‌ی نام آلبوم و نام هنرمند می‌باشد. دقت کنید به ستاره‌های پایین که به شکلی حروف واژه‌ی Bowie را تداعی می‌کنند.

دیوید بویی David Bowie

در نهایت «ستاره‌ی سیاه» Blackstar، بیست و پنجمین آلبوم دیوید بویی، هنرمند انگلیسی و یکی از شاخص‌ترین چهره‌های آرت راک و اکسپریمنتال تاریخ موسیقی، در تاریخ هشتم ژانویه 2016، درست سه سال پس از انتشار آلبوم قبلی و همزمان با تولد 69 سالگی‌اش منتشر شد. این اثر با استقبال فراوان طرفداران و منتقدین مواجه شد. اِکسکلیم در خصوص این آلبوم ‌می‌نویسد «اثری بی‎بدیل از هنرمندی که نشان داده نه تنها در گذشته باقی نمانده است، بلکه از زمان جلو می‌زند و دیگران را به دنبال خود می‌کشد» و نیویورک تایمز می‌گوید «اثری پر از احساس، مرموز، ساختار یافته و بالاتر از همه، اثری که کاملاً تعمدی هیچ قصدی در رفع انتظارات طرفداران و ایستگاه‌های رادیویی ندارد». متاکریتیک امتیاز 86 از 100 را به آن داده، پیچفورک 8.5 از 10 و گاردین، ایندیپندنت، ان‌ام‌ای، کیو، آل‌میوزیک و رولینگ استون نیز امتیاز 4 از 5 را برای آن در نظر گرفته‌اند. و این چنین است که ستاره‌ی سیاه تبدیل شد به اولین اثر مهم و شاید یکی از مهمترین آلبوم‌های منتشر شده در سال 2016.

دیوید بویی David Bowie

به بالا نگاه کن! من در بهشت هستم

باید به احترام دیوید بویی از جا برخیزیم و تعظیم بلند و بالایی را نثارش کنیم. یک نگاه به اسطوره‌های قدیمی، در هر ژانر و هر فاز و هر مکتب بیاندازید، از مارک نافلر و باب دیلن گرفته تا نیل یانگ و نیل دایموند، از پل مک کارتنی و میک جگر تا آیرون میدن و مگادث، چند نفرشان را می‌شناسید که همچنان درخشش 30 سالگی خود را تا پس از 60 سالگی حفظ کرده باشند؟ چند نفرشان توانسته‌اند با حفظ طرفداران قدیمی خود، همچنان مخاطبین جدیدی را جذب خود کنند؟ چند نفرشان را می‌شناسید که در آستانه‌ی 70 سالگی همچنان دست به کارهای جدید و نوآوری در آثارشان بزنند؟ دیوید بویی را به واقع می‌توان اسطوره‌ی موسیقی اکسپرمینتال (تجربی) دانست که با جدیدترین آلبومش باز هم دست به تجربه‌ای تازه زده است. هیچ دو آلبوم بویی شبیه یکدیگر نیستند. او همیشه از کلیشه‌ای شدن فاصله گرفته، با اینکه همیشه در اوج بوده، اما هر بار روی نوک قله‌ی متفاوتی ایستاده است. و حالا او در آخرین آلبوم، از ناحیه‌ی امن اثر قبلی خود خارج شده و با استفاده از خمیرمایه‌ی موسیقی جز و بکار گیری ساکسیفون به عنوان ساز اصلی، فضای آوانگاردی را از موسیقی تلفیقی جز و آرت راک خلق کرده که نظیرش در هیچکدام از آثار قبلی‎‌اش یافت نمی‌شود.

آلبوم با «ستاره‌ی سیاه» Blackstar آغاز می‌شود. طولانی‌ترین آهنگ این مجموعه با مدت زمان تقریبی 10 دقیقه. اینکه این آهنگ یک شروع غافلگیرکننده و حیرت‌انگیز است تا بفهمیم قرار است با چه چیزی مواجه شویم به کنار، جذاب‌ترین قسمت را آنجایی تجربه می‌کنیم که همه چیز به ناگهان تغییر می‌کند و موسیقی از فضای اکسپریمنتال و آوانگارد خود خارج می‌شود و سوئیچ می‌کند روی حالتی پاپ‌تر که کمی در خود بلوز و سوئینگ دارد (در زمان تقریبی 4:40) و دیوید بویی به سن و سالش اشاره می‌کند: «روح یک متر از جایش بلند و خارج شد. شخص دیگری جای او را گرفت و شجاعانه گریست. من یک ستاره‌ی سیاه‌ام». ستاره‌ی سیاه‌ درخشان‌ترین ستاره‌ی این آلبوم است. حالا که می‌دانیم بویی دیگر در بین ما نیست، شنیدن این افکار از زبان او تکان‌دهنده است. تونی ویسکانتی، تهیه‌‌کننده‌ی آلبوم، می‌گوید اکثر ترانه‌های این آلبوم از به بن‌بست رسیدن برای رهایی از سرطان یک سال و نیمه‌ی دیوید بویی و آمادگی برای فرارسیدن مرگش سرچشمه گرفته و بویی این آلبوم را آخرین هدیه به طرفدارانش و به نوعی خداحافظی از آنها در نظر گرفته است.

دیوید بویی David Bowie

عنوان آهنگ دوم، افسوس که او یک فاحشه بود، به نمایشنامه‌ای از جان فورد اشاره دارد که آن را در قرن 17 میلادی نوشته است. پیش از اینکه این آهنگ در این آلبوم شنیده شود، در هفدهم نوامبر 2014 در یک مجموعه‌ی دو آهنگه، به همراه ترک چهارم آلبوم، سو (یا در فصلی از جنایت) بصورت دمو و در قالب واینیل، منتشر شده بود. این دو نسخه تفاوتهای فاحشی با یکدیگر دارند. اول آنکه آوای ساکسیفون دانی مک‌کسلین، موزیسین جز و نوازنده‌ی چیره‌دست سازهای بادی، در این آهنگ جایگزین ساکسیفونی که در نسخه‌ی دمو توسط بویی نواخته شده بود، شده است. دوم آنکه تنظیم و میکس آهنگ به شکل قابل توجهی تفاوت کرده و سوم، مدت زمان آهنگ در حدود نیم دقیقه کاهش یافته است. فضاسازی این آهنگ عجیب و مرموز است. ساکسیفونی که جادو می‌کند و فضایی از موسیقی جز که با تمپوی یکنواخت به پیش می‌رود و صدای تغییر یافته‌ی بویی که گویی در این فضا ناله سر می‌کند.

در «لازاروس» Lazarus ورق بر می‌گردد و دیوید بویی با آرت راک شروع می‌کند و در نهایت باز به سمت همان آوانگارد جز می‌رود. لیریکس این آهنگ، حالا که می‌دانیم بویی از بین ما رفته است، می‌تواند منقلب‌تان کند. او اینگونه آغاز می‌کند «به این بالا نگاه کن، من در بهشت هستم. زخمهایی دارم که دیده نمی‌شوند، ماجرایی دارم که از دست نمی‌رود، حالا دیگر همه من را می‌شناسند» این شاید صریح‌ترین آهنگ این آلبوم باشد که نشان می‌دهد بویی از رفتن زود هنگام خود با خبر بوده است. لازاروس همچنین آخرین سینگل منتشر شده‌ی این هنرمند بشمار می‌آید. این آهنگ و ویدئوی آن که توسط یوهان رنک ساخته شده که به نوعی نوشته‌ی سنگ قبر بویی برای استقبال از مرگش است.

دیوید بویی David Bowie

سو (یا در فصلی از جنایت) که پیش از این در سال 2014، هم در قالب واینیل، و هم در مجموعه‌ای متشکل از سه سی‌دی، شامل بهترین‌های بوئی با عنوان هیچ چیز تغییر نکرده، منتشر شده بود، نیز تغییرات قابل توجهی نسبت به نسخه‌ی دمو داشته است. اول آنکه در این آهنگ نیز ساکسیفون دانی مک‌کسلین جایگزین اجرای دموی دیوید بویی شده است. دوم آنکه مدت زمان آهنگ به نصف کاهش یافته و از فضای بداهه گونه‌ی آهنگ کاسته شده است. سوم آنکه تنظیم آهنگ به کل دگرگون شده و موسیقی ارکسترال جز بسیار پررنگ نسخه‌ی دمو، رنگ و بوی راک به خود گرفته است.

اگر آهنگ اول آلبوم را کنار بگذاریم، بی‌شک ساختار شکن‌ترین آهنگ آلبوم «دختره عاشق من است» Girl Loves Me خواهد بود. صدای دیوید بویی با مخاطب شوخی می‌کند! انگار که همه چیز برای سر به سر شنونده گذاشتن طراحی شده است. لیریکس این آهنگ قابل فهم نیست! آنقدر کنایه و استعاره در آن بکار گرفته شده که نمی‌توان تصویر مشخصی از منظور بویی برداشت کرد. او مدام تکرار می‌کند «دوشنبه کدام گوری رفته است؟» بدون آنکه منظورش را کسی متوجه شود. گفته می‌شود که این آهنگ با الهام گیری از زبان عامیانه‌ی پولاری نوشته شده است (زبانی عجیب و غریب و ترکیبی از ایتالیایی، فرانسوی، مدیترانه‌ای، رومانیایی، اصطلاحات عامیانه‌ی لندن و چندین چیز دیگر که بیشتر مورد استفاده‌ی فاحشه‌ها و همجنسگرایان انگلیسی بوده است)

در «روزهای دلار» Dollar Days و «نمی‌توانم همه چیز را رها کنم» I Cant Give Everything away، دو آهنگ پایانی آلبوم، در اولی فضای بیشتری به گیتار آکوستیک و در دومی به گیتار الکتریک داده شده است. با این وجود همچنان سولوی ساکسیفون در روزهای دلار یکی از درخشتان‌ترین لحظات حضور این ساز در کل این آلبوم است.

دیوید بویی David Bowie

دیوید بویی، در آخرین اثرش ستاره‌ی سیاه، با وفاداری به استایل قدیمی خود، چیزی را خلق کرده که کاملاً نو، خاص، تازه و جدید است. او مانند همیشه نشان می‌دهد که هیچ واهمه‌ای از فهمیده نشدن ندارد و تلاشی برای ساخت آن چیزی که گوش مخاطب با آن آشناست نمی‌کند. به راستی که هیچکس نمی‌توانن به اندازه‌ دیوید بویی، دیوید بویی باشد و همین امر باعث می‌شود که نام او تا ابد مانند یک ستاره، البته نه سیاه، در آسمان موسیقی بدرخشد.

دیدگاه خود را وارد کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

پست‌های مرتبط

Post
الن پارسونز پراجکت و معرفی آلبوم دفاع سیسیلی
1393/01/21

می‌خواهم برای‌تان داستان جالبی از انتشار یک آلبوم را تعریف کنم! گروه «الن پارسونز پراجکت»The Alan Parsons Project یکی از آن پروژه‌های تکرارنشدنی موسیقی در ژانر آرت راک و پراگرسیو است. این گروه با مرکزیت دو اعجوبه به نامهای الن پارسونز و اریک ولفسان فعالیت خود را در سال 1975 آغاز کرد و با کمک و همکاری بیش از 30 هنرمند مطرح آن زمان توانست تبدیل به یکی از موفق‌ترین پروژه‌های دهه هفتاد و هشتاد انگلستان شود.

Post
دیوید بویی و انتشار آلبوم روز بعد
1391/12/22

اگر قرار به ستاره گرفتن باشد، معلوم نیست آیا امسال اثر دیگری می‌تواند به پای آلبوم جدید دیوید بویی، «روز بعد»The Next Day که هنوز هم به طور رسمی منتشر نشده، برسد یا خیر.

Post
اتمز فور پیس و انتشار آلبوم آموک
1391/12/19

«اتمز فور پیس» Atoms for Peace دقیقاً همان «تام یورک» Thom Yorke (رهبر و مغز متفکر گروه «ریدیوهد» Radiohead) خودمان است که انگار فقط بی‌جهت عنوانش عوض شده است. آلبوم «آموک» AMOK ادامه‌ی همان آلبوم «پاک‌کن» The Eraser (آلبوم انفرادی تام یورک) است و حتی می‌توانست اسمش پاک‎کن2 باشد.

Post
اولاور آرنالدز و انتشار آلبوم آهنگ‌های اتاق نشیمن
1390/07/23

قبلاً گفتم، بگذارید دوباره تکرار کنم، که احتمالاً آجری، میله‌ای، گلدانی، روی سر هنرمند ایسلندی «اولاور آرنالدز» Olafur Arnalds افتاده که به ناگهان تصمیم گرفته از پشت درامز موسیقی هوی متال بلند شود و خودش را پشت پیانو و موسیقی امبینت پیدا کند!

Post
بلکفیلد و انتشار آلبوم به دی‌ان‌ای من خوش آمدی
1390/01/06

استیون ویلسون، رهبر و مغز متفکر گروه پورکوپاین تری، خودش به اندازه‌ی یک دنیا موسیقی است. ویلسون برای من نمادی از «ذهن استوار بر ملودی» است که دنیا را از دریچه‌‌ی ویژه‌ای می‌بیند، که خودش هر از گاهی جهانی خلق می‌کند و مخاطبینش را پشت پنجره می‌نشاند تا از مشاهده آن لبریز و سرمست شوند.

Post
برندن پری و نگاهی به آلبوم کشتی
1389/05/10

باور کنید که یک موسیقی مثل «دد کن دنس» Dead Can Dance می‌تواند نگاه شما را به دنیا و طبیعت و زندگی و مرگ و در کل همه چیز عوض کند!. کافی‌ست که سوار بر موسیقی بشوید و اجازه بدهید هر جا دلش می‌خواهد شما را با خود ببرد.

در حال بارگزاری..